- فرا گذاشتن
- رها کردن
معنی فرا گذاشتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پایین گذاشتن، پایین انداختن، پایین آوردن
مهمل گذاشتن، اهمال کردن، کوتاهی کردن
مهمل گذاشتن، اهمال کردن، کوتاهی کردن
مضایقه کردن کوتاهی کردن، مهمل گذاشتن اهمال کردن، ضایع کردن، صرف نظر کردن گذشت کردن، ترک کردن، رخصت دادن اجازه دادن، آزاد کردن
چیزی را در جایی نصب کردن
شرط کردن، عهد و پیمان کردن
چیزی را به عنوان گرو نزد کسی گذاشتن، گرو گذاردن، گرو نهادن
چند عدد میوه را بالای هم چیدن و آن چنانست که میوه فروشان به هنگام فراوانی میوه برگهای سبز را بالای سینی گسترده چند تا میوه روی هم می چینند و اندک اندک بر روی سینی فاصله داده هر جا چند تای دیگر می گذارند و آن را فال فال می نامند
نصب کردن (مثلا دری را در چهار چوبه خود)
چیزی را بعنوان گرو نزد کسی گذاشتن گرو نهادن، یا ریش به گرو گذاشتن، واسطه اجرای عملی شدن با خواهش
Bequeath
delimitar
завещать
vererben
abgrenzen
wyznaczać granicę
заповідати
ограничивать
zapisać w testamencie
обмежувати
begrenzen
lasciare in eredità
fronterizar
délimiter
delimitare
nalaten
सीमा निर्धारित करना
มอบมรดก
mewariskan